در جستجوی معنی زندگی

کتاب هایی که در طول سالها قرار است بخوانم تا به معنای زندگی برسم.

در جستجوی معنی زندگی

کتاب هایی که در طول سالها قرار است بخوانم تا به معنای زندگی برسم.

زندگی چیزی نیست که با فکر کردن بتوانیم به آن برسیم، در واقع زندگی نفهمیدنی ترین موضوعی است که تا به حال دیده و درک کرده ام.امیدوارم روزی بفهمم چرا نمیتوانم معنی زندگی را بفهمم!!!

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سرگردان

اهنگ موردعلاقه ام را درحالی گوش می دهم که مانده ام چه کار کنم، چه برنامه ریزی بریزم برای روزهای در پیش رو.فکر پشت فکر، مغزم از شدت فکر کردن در حال سوختن، جزغاله شدن و درنهایت خاکستری که با یک طوفان ذهنی پخش خواهد شد!

اخر کجای دنیا این همه لحظه ای تصمیم میگیرند؟ شب خوابیدند بیدار شدند آزمون ۱۸۰واحدی گذاشتند، حالا هم دم به دقیقه تاریخش را عوض میکنند. من اصلا هنوزهم باورم نمیشود آن همه تصورات ذهنیم به فنا رفته باشند.پنجشنبه ای که قرار بود روز رهایی برای من باشد و بروم سمت همه چیزهایی که دوستشان دارم و به معنای واقعی کلمه زندگی کنم. زندگی که نه فقط یک کلمه باشد بلکه آن را لمس کرده باشم!اما چه چیزی رخ داد؟  همه چیز عوض شد

الان هم نمیدانم به آغوش کتاب هایم برگردم؟ به سراغ نقاشی بروم؟  به سراغ درسی بروم که اصلا معلوم نیست آیا اصلا این ازمون برگزار خواهد شد یا نه! با شرایط فعلی همه چیز امکان پذیر است، بر فرض من الان شروع کنم و بخوانم اگر کلا امتحان لغو شد چی؟؟؟؟ منی که قرار نیست ادامه تحصیل بدهم پس چرا الکی بخوانم؟ 

درحالیکه اگر تکلیفم مشخص بود به سراغ کتابهای نخوانده ام میرفتم، وقتم را در این راه صرف میکردم چون هیچوقت قرار نیست از وقت تلف کردنم در این راه پشیمان شوم! زیرا که هرکتابی حرفی برای گفتن دارد ولی هیچ درسی برای من جذاب نیست و حتی یک کلمه اموزنده هم ندارد.

زندگی زندگی زندگی به راستی زندگی یعنی چه؟ آیا تا به حال کسی واقعا زیسته؟ شاید بودن در کنار کسی که دوستش میداری به نوعی زندگی کردن باشد. عشقی که روحت را نوازش میدهد. عشقی مثل کاترین در بلندی های بادگیر میخواهم یا عشقی مثل دیزی در گتسبی بزرگ

با تمام وجودم دوستش بدارم و به لحظاتم رنگ زندگی بپاشد، اما این ها همه یکی از هزاران تصورات ذهنیم هستند.من همانم که سرنوشت مقدر کرده و من فقط در دوراهی ها میتوانم کمی تاثیر بگذارم و قادر به تغییر کلی شرایط نیستم.

امشب بازی بارسلونا را خواهم دید.شاید اگر پسر بودم حتما فوتبالیست میشدم. هیجان بخش مهمی از تصورات ذهنم است.

در حالی اهنگ موردعلاقه ام را پیدا کردم که بازی پاری سن ژرمن را داشتم نگاه میکردم و همزمان سوال حل میکردم.

شبی که پایان ناپذیر است. نمیدانم به چه چیزی فکر کنم. اما به این نتیجه رسیدم حداقل روزی سه ساعت کتاب بخوانم همین.فعلا تا این جای کار به این موضوع پی برده ام.

  • ۹۸/۱۲/۰۶
  • سرگردان بی ذهن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی